سلام خدای خوبم
خیلی خیلی دلم برات تنگ شده میدونم سبب همه ی دلتنگی های من تویی با اینکه نمازم میخونم و قرآن هم میخونم اما بازم دلم برات تنگ شده نمیدونم چرا
خدای خوبم من اونا را بخشیدم و دیگه فراموششون کردم وای خدا جونم خیلی استرس امتحاناتم را دارم اما نمیدونم چرا نمیتونم درس بخونم
وقتی سمت حسابان میرم و اینهمه تمرینات حل نکرده تمام تار و پود بدنم میلرزه جبرم همینطور واقعا نمیدونم چرا اما جرأت نزدیک شدن به کتابام را ندارم
همش میترسم باید به ترسم غلبه کنم اگه تو کمکم کنی میتونم میدونم که میشه
خدایا نمیدونم چرا اما همیشه فقط تنها برای یک لحظه میتونم تصور کنم که در برابرت حضور دارم حتی نماز هم که میخونم اینجوریم خیلی سعی میکنم اما به راحتی ذهنم منحرف میشه آیا ممکنه شیطان در من نفوذ کرده باشه؟! نمیدونم واقعا نمیدونم
خیلی برام اینجوری بودن سخته
دارم سعی میکنم همیشه شاد باشم و همون شادی همیشگی را داشته باشم البته منظورم شادی ای بود که اخیرا به دستش آوردم و این روزا یه ذره کمتر شده
راستی خدایا من واقعا هنوزم نمیدونم چرا این آدما همیشه باهم قهرن
نمیدونم چرا این قد همیشه از هم میترسن
واقعا به این چیزا که فک میکنم قلبم میشکنه به جنایات تاریخ به این معضلات که تو جامعست نیگا میکنم همش دلم میگیره البته با خودم عهدکردم که دیگه فک نکنم تا دیگه چهرم با اینکه 17 سالمه 22 ساله نشون نده!!
آها راستی یادم افتاد از درس بزرگی که گرفتم من هیچوقت نمیدونستم همیشه خیلی سریع قضاوت میکنم و دیگه اینکه وقتی کاری میگم که برام انجام اصلا نمیتونم منتظر بمونم و سریعا میخوام بدون یک دقیقه تاخیر انجام بشه درحالی که خیلی خوب میدونم اینا اشتباه خب حالا که میدونم
پس خواهش میکنم کمکم کن که بتونم بر همه این چیزا غلبه کنم و سرانجام پیروز بشم
راستی خدایا مواظب همه کسایی که تو قلبم هستن باش و بهشون شادی عطا کن دلم براشون تنگ شده
ای خدای خوبم دیگه باید برم
کمکم کن کمرم زودی خوب بشه و کمک کن اعصابم آروم بشه
اگه کمکم نکنی حتما از گمراهان خواهم بود من محتاج لطفها و بزرگیهای تو هستم
و منتظظر میشنم تا نتیجه دعاهام را ببینم چون میدون همه دعاهام مستجاب میشه
بای
نظرات شما عزیزان:
|